|
|
|
|
|
|
,,,نـغمه ای از یـخ و آتــــش,,,
|
|
جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 5 بعد از ظهر |
بازدید : 784 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
ببین تمام من شدی اوج صدای من شدی
بت منی شکستمت وقتی خدای من شدی
ببین به یک نگاه تو تمام من خراب شد
چه کردی با سراب من که قطره قطره آب شد
به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم
به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم
به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم
به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم
منو به دست من بکش به نام من گناه کن
اگر من اشتباهتم همیشه اشتباه کن
نگو به من گناه تو به پای من حساب نیست
که از تو آرزوی من به جز همین عذاب نیست
هنوز می پرستمت هنوز ماه من تویی
هنوز مومنم ببین تنها گناه من تویی
به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم
به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم
به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم
به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم...
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
ببین تمام من شدی... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 23 بهمن 1390 ساعت 7 بعد از ظهر |
بازدید : 692 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
مثه میلاد یه بارون توی دشت بی بهارون
مثل اشکای یه چشمه رو لبای سبزه زارون
به عشق تو مستم تو را میپرستم
مثل لبخند یه غنچه توی گلدون لب طاقچه
مثل جای پای قصه توی سنگ فرشای کوچه
به عشق تو مستم تو را میپرستم
مثه اخرین ستاره که تو شب لا لایی میخوند
اخرین قطره شبنم که رو برگ تشنه لب بود
مثل اخرین مسافر توی جاده رهایی
اخرین کلام عاشق توی شهر بیصدایی
به عشق تو مستم تو را میپرستم...
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
مـیـــــــــلاد بـــــــــــــــــارون... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 23 بهمن 1390 ساعت 7 بعد از ظهر |
بازدید : 1321 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست
میان او که خدا آفریده است از هیچ
دقیقهایست که هیچ آفریده نگشادست
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست
به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
نصیحت همه عالم به گوش من بادست
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست
اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست...
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
افـــــسون... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 23 بهمن 1390 ساعت 7 بعد از ظهر |
بازدید : 647 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
نفس ببوی خوشش مشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل
فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم کرد
بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد...
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
چــــــــــوبــــــــاد... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 23 بهمن 1390 ساعت 7 بعد از ظهر |
بازدید : 710 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
رســــــــم وفـــــــــاداری.... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 23 بهمن 1390 ساعت 7 بعد از ظهر |
بازدید : 634 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
هرگه که دل به عشق دهی خویش دهی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
ما را از منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
از چشم خود بپرس که ما را که می کشد
جان گناه طالع و جرم ستاره نیست
او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست
فرصت شمار طریقه رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست...
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
راه عـــــــــــــشـق... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 23 بهمن 1390 ساعت 7 بعد از ظهر |
بازدید : 850 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
![]()
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
این که میگویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم
یادباد آن کو بقصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده میگویم سخن
گفته خواهد شد بدستان نیز هم
چون سر آمد دولت شبهای وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم
هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
اعتمادی نیست بر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نیز هم
محتسب داند که حافظ عاشق است
و آصف ملک سلیمان نیز هم...
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
حــــــــــافـظ عـشــــــــق ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10 بعد از ظهر |
بازدید : 780 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
تو اولين عشق منو آخرين عشق من تويي
نرو منو تنها نذار كه سر نوشت من تويي
هرگز نمي شد باورم از جدايي حرف بزني
تو زندگي بعد خدا تو خداي عشق مني
دوست دارررررررررررم به خدا تا بي نهايت
به عشق تو به رو يه تو ديگه دل كرده عادت
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
محتاجم... ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10 بعد از ظهر |
بازدید : 857 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
وقتی که برگی رو زمین می یفته* حس میکنم گریه ی بی صداشو
حس می کنم چی میگذره تو قلبش* وقتی می بینه مرگ لحظه ها شو
وقتی با چشمام می بینم که یک برگ* سیلی بیجا می خوره از تگرک
پا می زاره خزون به باغ دلم *باز کلاغا سر می دن اواز مرگ
یخ میزنه تو سینه قلب خونم *اخه من از تبار این خزونم
وقتی که پرپرمیشه گل تو گلدون*خالی از کبوترا آسمون
حباب بغضم تو گلوم می شکنه*ابر چشمام دوباره می شه بارون
کبوتر دلم به فکر کوچه***برای من زندگی سرد و پوچه...
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
قصه برگ پاییز... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 16 بهمن 1390 ساعت 10 بعد از ظهر |
بازدید : 748 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
آخرین رهگذر شهر شبم
یه نفس بریده ی جون به لبم
برای دیدن فانوس چشات
خیلی وقته که توی تاب و تبم
صد تا سایه پا به پامن
نفسام ، مال خودم نیست
توی شهر قصه هیچ کس ، پی رد قدمم نیست
خسته نفس ، بسه گلو
آیینه ی شکسته ام
ای روزگار از تو و از لحظه شمردن خسته ام
منو ببر به پشت سر ، منو ببر منو ببر
تا یه هوای تازه تر
تا فصل آغاز سفر
تا خنده های بی خبر
منو ببر منو ببر
منو ببر تا خود من
تا آخر تازه شدن
به باغ سبز لحظه هام
رنگ شکوفایی بزن
خسته نفس ، بسه گلو
آیینه ی شکسته ام
ای روزگار از تو و از لحظه شمردن خسته ام...
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
رهگذر... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 16 بهمن 1390 ساعت 9 بعد از ظهر |
بازدید : 776 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
میرم دیگــــــــر ، چون پرستوها
میکنم ترکِ ، آشیان دیگر
برنمیگردم ، زین رهی رفته
چون نمیگردی ، مهربان دیگر
خسته از تاریکیِ شبها ، میروم افسرده تنها
هر کی شب تا ؛ قصر رو یاها ، تا ببینم طلوع فردا را
به تو دشتِ غم تو بارانی ، به کویر دلم نمیریزد...
چو هوای غمو پریشانی ، ز دل ساده من نمیخیزد
روم اهسته از سر راهت
برو دست خدا به همراهت
روم اهسته از سر راهت
برو دست خدا به همراهت
به تو دشتِ غم تو بارانی ، به کویر دلم نمیریزد
چو هوای غمو پریشانی ، ز دل ساده من نمیخیزد
روم آهسته از سر راهت
برو دست خدا به همراهت...
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
میروم... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 16 بهمن 1390 ساعت 5 بعد از ظهر |
بازدید : 787 |
نوشته شده به دست sadghi |
( نظرات )
روی خط شب من و یک نگاه
حرف ناتموم راه نمیه راه
توی فکر تو من و جاده ها
یاد قصه ها یاد بوسه ها
اگه عشق تو باشه یه گناه
دوستت دارم دوستت دارم باز
دوستت دارم باز
بعد از تو،میدونم،هیچ عشقی،نمیاد
بعد از تو،میدونم،هیچ عشقی،نمیاد
زیر چتر عشق آرزوم تویی
پشت سر تویی روبروم تویی
حرف اولی مثل یک سلام
بغض آخری تو غم صدام
اگه عشق تو باشه یه گناه
دوستت دارم دوستت دارم باز
دوستت دارم باز...
![]()
صفحه قبل 1 ... 387 388 389 390 391 ... 410 صفحه بعد
:: موضوعات مرتبط:
بعدازتو... ,
,
:: برچسبها:
m ,
r ,
s ,
andy ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|